به یاد چشمان عاشق...
به یاد چشمان عاشق...



*پست ثابت*


نظرات شما عزیزان:

زندگیم
ساعت19:48---2 دی 1392
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم ؟
شب از هجوم خیالت ، نمی برد خوابم

تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته ، روی گردابم!

تو در کدام سحر ، بر کدام اسب سپید؟
تو را کدام خدا ؟
تو از کدام جهان ؟
تو در کدام کرانه ، تو از کدام صدف ؟
تو در کدام چمن ، همره کدام نسیم ؟
تو از کدام سبو ؟
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه !

چه کرد با دل من آن نگاه شیرین ، آه !
مدام پیش نگاهی ، مدام پیش نگاه !

کدام نشئه دویده ست از تو در تن من ؟
که ذره های وجودم تو را که می بینند
به رقص می آیند !
سرود می خوانند!

چه آرزوی محالی ست زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو


زندگیم
ساعت20:50---9 آذر 1392

چی تو چشاته که تورو اینقدر عزیز میکنه


این فاصله داره منو بی تو مریض میکنه


این که نگات نمیکنم یعنی گرفتار توام


رفتن همه ولی نترس من که طرفدار توام


هرچی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نذاشت


بدوت تو دنیای من انگار تماشاگر نداشت


منو نمیشه حدس زد با این غرور لعنتی


هیج وقت نخواستم ببینیم تو لحظه ناراحتی


زندگیم
ساعت20:49---9 آذر 1392
به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم ...!

مکـــث میکنـــــم ...!

انگـــــار در " زیباییــ ــت " چیـــــزی را ,

جـــــا گذاشتـــــه ام !

مثلــــــــــا"...

در صـــ ــدایت ... آرامـــــ ـــش ♥

در چشـ ــــم هایـــــت ... زندگـــــ ـــی


زندگیم
ساعت20:43---9 آذر 1392
.

پاییز از حوالی حوصله ات که بگذرد

من زرد می شوم

و تا کفشهای رفتنت جفت می شود

غریب می مانم

و نیلوفرانه دوستت دارم

نه مثل مردمی که عشق را از روی غریزه نشخوار می کنند

من درست مثل خودم

هنوز و همیشه

دوستت دارم…


زندگیم
ساعت20:37---9 آذر 1392
باران می بارد ! به حرمت کداممان ؟! نمی دانم !

همین اندازه می دانم که صدای پای خداست !

شاید دلی در این حوالی گفته باشد دوستت دارم !


زندگیم
ساعت20:26---9 آذر 1392
می نویسم دفتری با اشک و آه



در شبی تاریک و غمگین و سیاه



می نویسم خاطرات از روی درد



تا بدانی دوریت با من چه کرد


زندگیم
ساعت20:21---9 آذر 1392
تورا نه عاشقانه

نه عاقلانه

و نه حتی عاجزانه

که تو را عادلانه در آغوش میکشم

عدل مگر نه آن است که هر چیز سر جای خودش باشد؟؟!


زندگیم
ساعت20:20---9 آذر 1392
بی خیال تمام هیاهوی اطراف

بر ساحل زندگی قدم می زنم

بی خیال فکر تو

دنیای خود را نقاشی می کنم

بی خیال تمام آنچه باید باشد

نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم

بی خیال همه رفت ها

به داشته های خود دل می بندم

اما

بگذار قدم بزنم...

قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی

این روزها...

غروب عشق برای من

حیات دوباره خورشید

در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست!

نسیم دریا بر لبانم می نشیند

با خود می اندیشم

گویا

عشق در همین حوالی ست...

و باز می گویم

شاید

تا غروب عشق

نیمروزی باقی ست...



zahra
ساعت16:11---26 آبان 1392
دیگه بهم سر نمیزنی ببینی مردم یا زنده بی ولی بدون ما همو دوس داریم ولی جلو پامون سنگ میندازن راضیه خانوم

نفـــــــــرت
ساعت21:30---27 مهر 1392
عشق بزرگترين دروغ دنياســــــــــــــــت...نفرت
سلام وبت خيلي عاليه حرف نداره


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





دو شنبه 21 مرداد 1398برچسب:,

|
 


به وبلاگ من خوش آمدید


 

راضیه

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان به یاد چشمان عاشق... و آدرس raziyeh0072.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





جی پی اس موتور
جی پی اس مخفی خودرو

 

 

رویای من...
وعده ی ما لب دریا...
برای تو2
برای تو...
پاییز...
بعدها...
sms bazar...
از راهی دور...
آرزو...
آمدی...
عطر تو را تلاوت میکنم...
من و او...
شنیده ام...
نامه...
نرو...
حرفای دلم...
نیمکت...
نمیدونم...
عصر ما...
بهونه...

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 482
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 71
تعداد آنلاین : 1